محل تبلیغات شما
*هر شبی از دام تن ارواح را* **می‌رهانی می‌کنی الواح را** *می‌رهند ارواح هر شب زین قفس* **فارغان نه حاکم و محکوم کس ** *شب ز زندان بی‌خبر زندانیان* **شب ز دولت بی‌خبر سلطانیان** *نه غم و اندیشهٔ سود و زیان* **نه خیال این فلان و آن فلان** *حال عارف این بود بی‌خواب هم* **گفت ایزد هم رقود زین مرم** + مولوی

گر جان دهم به یک نگهت، سود با من است

من یک کاتولیک هستم

مهر، پاییز، چهارشنبه و کلی حس ناشناخته....

عارف ,ز ,بی‌خبر ,ارواح ,زین ,حال ,عارف این ,این بود ,خیال این ,**نه خیال ,این فلان

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

school